یک کلام به صد کلام؛ یادداشت‌های استاد محمد قهرمان؛ قسمت بیست و دوم؛ بهمن صباغ زاده

متن مرتبط با «محمد» در سایت یک کلام به صد کلام؛ یادداشت‌های استاد محمد قهرمان؛ قسمت بیست و دوم؛ بهمن صباغ زاده نوشته شده است

گرامیداشت استاد محمد قهرمان

  • گرامیداشت استاد محمد قهرمان در زادگاهشاز سال ۱۳۹۵ هر ساله مراسمی به یاد استاد محمد قهرمان در زادگاهش روستای امیرآباد برگزار می‌شود. این مراسم شکل‌های مختلفی را تجربه کرده است از همنشینی ساده با اهالی روستا تا دعوت رسمی از شاعران مطرح خراسان در یک جشنواره‌ی دو روزه با کمک مسئولین شهرستان، اما در نهایت به این نتیجه رسیده‌ایم که در یک دعوت‌نامه‌ی عمومی همه‌ی دوستداران استاد محمد قهرمان را به این مراسم دعوت کنیم.میزبان مراسم خانواده‌ی قهرمان هستند و کارهای اجرایی را شاعران تربت حیدریه به عهده دارند. امیرآباد دهی‌ست کوچک که سروی چون قهرمان در آن رویید و بالید و سایه‌گستر شد., ...ادامه مطلب

  • نگاهی به زندگینامه و شعر محمدرضا خوشدل به قلم بهمن صباغ زاده

  • در صفحه‌ی فرهنگ و هنر شماره‌ی ۱۷۶ پیام ولایت که در ۹ بهمن‌ماه ۱۴۰۱ منتشر شده،در این شماره ب زندگی و شعر محمدرضا خوشدل شاعر، خوش‌نویس، نقاش، مجسمه‌ساز و طراح تربت حیدریه را خواهید خواند.محمدرضا خوشدلبعد از مصاحبه با آقای رضا رستم زاده شاعر همشهری در مشهد، قرار مصاحبه با آقای محمدرضا خوشدل دیگر شاعر همشهری ساکن مشهد را گذاشتم. ایشان با روی باز پذیرفتند و آذرماه ۱۴۰۱ توفیق رفیقم شد و دو شب با این شاعر همشهری به گپ و گفت نشستم. صحبت‌های ما بیشتر حول محور علاقه‌ی مشترک‌مان یعنی شعر گویشی تربت حیدریه دور می‌زد و در بین صحبت‌ها باز به سوالات مصاحبه برمی‌گشتیم. محمدرضا خوشدل مردی باسواد، مهربان، مهمان‌نواز و سرد و گرم چشیده است. آن‌چه در ادامه خواهید خواند حاصل صحبت‌های من با آقای خوشدل در دهم و بیست و چهارم آذرماه ۱۴۰۱ است.محمدرضا خوشدل در اول آذرماه ۱۳۴۵ در دولت‌آباد زاوه به دنیا آمد. پدرش بمانعلی خوشدل به کار ساختمانی مشغول بود، البته کار بنایی در محیطی کوچک مثل دولت‌آباد کاری دائمی محسوب نمی‌شد و او به عنوان استاد بنا اغلب در شهرستان‌های همجوار کار می‌کرد. مادرش خانم فاطمه صاحبکار خواهر شاعر نام‌آشنای خراسان آقای ذبیح‌الله صاحبکار بود. او زنی خوش‌سخن و ادب‌دوست بود که از کودکی در خانواده‌ای اهل ادب رشد کرده بود. پدربزرگ محمدرضا، کربلایی ابراهیم صاحبکار در روستا مجلس شاهنامه‌خوانی برگزار می‌کرد و فرزندانش با فردوسی، سعدی، مولانا و حافظ بزرگ شده بودند. آقای خوشدل در مورد مادرش می‌گوید: «او زنی روستایی بود که کودکی‌اش را پای مجلس شاهنامه‌خوانی گذرانده بود. در سال‌هایی که دبیرستانی یا دانشجو بودم گاهی سوالات درسی ادبیات را از مادرم می‌پرسیدم و او به راحتی جواب سوال‌هایم را می‌داد.»دو, ...ادامه مطلب

  • هوای تازه: محمد مقدسی

  • هوای تازهمحمد مقدسیمُویُم نامردِ نامِردایْ زِمَـْنَهمُو تُر بِدبخت مُنُم مُفتی دِ خَـْنَهاَگِر رِفتَه رِفیقُم زار رِفتَهاَگِر دکتر بویَه بیمار رِفتَهاَگِر شُو۪ا دِ خُو۪ دَم رو طِلا ریچُنو بِدبخت مُنُم تُر که تِبا ریچُنو وَردَرُم از سر مُو کُلاتِرکُنُم بَلِّ صدایْ خاور صداتِرمُنُم تار و خمار و گَو۪ چِشاتِرمِنی گم خَنَه‌تِر و جا بِچاتِرمُو رنگُم زَردَه، وِر بَعدِش سیاهَهخِدِی هر که رِفِق رُم او تِباهَهاُمِد دَرُم بِفِهمی که کیُم مُورِفِق و همدمِ مردِ نیُم مُومُو تِریاکُم، مُو تِریاکُم، مُو تِریاکمُنُم شاهِر مُو یَک معتادِ بوناکمُو تِریاکُم مِگیرَن از مُو مورفیناز آمریکا بگیر تا ژاپن و چینهمه‌یْ دنیا به مُو محتاج رِفتَنوُ بَعضا هُم اَرِب‌قیقاج رِفتَنمُو دارو بویُم و رَفتُم مخدّروُ رو کِردُم مُو کِم‌کم عرضه‌هامِرمُر اوّل وِر سر سِنجاق کِردَنوُ سیمِر دَم اَلُو۪ هی داغ کِردَنمُچُسبُندَن و هِی جیزجیز کِردُموُ کِم‌کم غِیرَتِر ریزریز کِردُمشماها کِم‌کِمَک راهار شناختِنوُ منقل، اَمبُر و بافور ساختِننِرَفتِن نَعشَه از تِریاکِ پختَهگِریفتِن شیرِه‌ی تِریاکِ سُختَهنِکِردِک بَعضِهار سِر دودِ تریاککوکائین کِردَه دَم کَسِه‌یْ سرش خاکتو که دَم زِروِرَق کِردَه، مِتی گَلاَزی کار بیترَه بافور و مِنقَلکریستال و کِراک و گَرد و شیشَهمِنَه پودَه تِنَه و برگ و ریشَهحَشیش و پیپ و سیگار و چِلیمِراُجاق و مِنقَل و پِکنیک و سیمِروَخِز گم کُ تِمُم نَعشِه‌جاتِردِ هم کن او غُل و زِنجیرِ پاتِراَگِر وَرگَن بِرارت تیر خُوردَهبِچَه‌ت از دشمنِت شِمشیر خُوردَه‌وُ یا که مادرِت الآن مِمیرَهزنِت رِفتَه طلاق از تو بِگیرَهمِگی خاب! تا همی بَستُم تِمُم رَهمِمیری تو اَگِر دودِ حُرُم رَهاَگِر ترک و اَگِر کرد و بلوچیمُو غول, ...ادامه مطلب

  • یک کلام به صد کلام؛ یادداشت‌های استاد محمد قهرمان؛ قسمت بیستم؛ بهمن صباغ زاده

  • درود دوستان عزیز. استاد جاودان‌یاد محمد قهرمان مجموعه‌ی این یادداشت‌ها را در طول سال‌های مختلف عمرشان جمع‌آوری کرده‌اند و در دفترها، دفترچه‌ها و برگه‌های مختلف نوشته‌اند. به تفاریق یادداشت‌‌ها را در فیش‌هایی با ابعاد 7.5cm در 10.5cm وارد کرده‌اند (هر فیش از تقسیم برگه‌ی A4 به هشت قسمت به دست آمده اس, ...ادامه مطلب

  • یک کلام به صد کلام؛ یادداشت‌های استاد محمد قهرمان؛ قسمت بیست و یکم؛ بهمن صباغ زاده

  • درود دوستان عزیز. مدتی این مثنوی تاخیر شد. به علت‌های مختلف هر روز به نحوی کار نوشتن یادداشت‌های استاد قهرمان به تاخیر می‌افتاد. دنیا جای دلخواهی نیست وقتی نمی‌توانی همیشه کارهایی که دوست داری را انجام دهی. اگر به خودم بود یعنی اگر اختیار با خودم بود دوست ندارم جز نوشتن این یادداشت‌ها کار جدی دیگری , ...ادامه مطلب

  • یک کلام به صد کلام؛ یادداشت‌های استاد محمد قهرمان؛ قسمت بیست و دوم؛ بهمن صباغ زاده

  • درود دوستان عزیز. خدا را شکر می‌کنم که بین انتشار قسمت پیشین و این قسمت فاصله‌ی چندانی نیفتاد و کار نوشتن یادداشت‌ها طبق روال قبل جلو می‌رود. در ادامه قسمت بیست و دوم از یادداشت‌های استاد قهرمان را که با هم می‌خوانیم. این قسمت شامل مطالب فیش 2101 تا 2200 می‌شود. از شما دوستان خواننده خواهش می‌کنم اش, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها