گذشته مثل باغی شعلهور آب از سرم امشبمیان کوره میسوزد چرا سرتاسرم امشبشبیه شاخههای خستهی یک ذهن درگیرمنشسته کفر و ایمان در تمام پیکرم امشبجنوب داغ لبهای تو آنسو، آسمان اینسوخدایا از کدامین عشق باید بگذرم امشب؟به روی سایهی شک و یقین گیسو پریشان کنبزن با خیل مژگانت به سیم آخرم امشبمرا از کوچههای سرد و سر در گم رهایی دهبزن زنجیر سنگینی به پای باورم امشبمرا کافر کن و پیغمبرم شو هر چه بادابادبسوزان با دو چشم شرقیات بال و پرم امشبمیان این همه مرثیهی باران و بیآبینمیدانم چرا زیبای من شاعرترم امشبدوباره آسمان برقی زد و حال مرا پرسیدخدایا از کدامین عشق باید بگذرم امشب؟#زهرا_آرین_نژاد#هوای_تازه#پیام_ولایتکانال تلگرامی انجمن شاعران ستاره قطب, ...ادامه مطلب
هوای تازهآمنه فرامرزی نژادکنار پنجرهی آخرین شب پاییزشروع قصهی آشوب چشمهای کبودتو شهرزاد غزلخوان شهر من بودیدر آن شبی که برایم هزار و یک شب بودکنار پنجره بودی، دو سیب سرخ و انار کتاب خواجهی شیراز و راز و دلتنگیبیا ز تاک غزل شربتی شراب آورببر مرا و رها کن از این شب سنگی«ز گریه مردم چشمم نشسته در خون است» چه فال تلخ و غریبی، ببخش بانو جان!ورق بزن و برو سمتِ فصل تازهتریدلم گرفته از این حجم درد بیدرمانتو مکث کردی و آن شب زمان ز پا افتادزمین به خلسه فرو رفت، مست شد چرخیدچه رازهای مگویی که فاش و رسوا شدانارِ سفرهی یلدا به بغض من خندیدسکوت کردی و من در جهان خود ماندمکتاب بسته شد و قلب عاشقم لرزیدکنار دست تو حافظ غزلسرایی کرد:«معاشران گره از زلف یار باز کنید»#آمنه_فرامرزی_نژاد#هوای_تازه#پیام_ولایتhttps://t.me/anjomanghotbپینوشت: عکس از آرشیو انجمن قطب انتخاب شده است.برچسبها: آمنه فرامرزی نژاد, هوای تازه, پیام ولایت, انجمن شعر قطب بخوانید, ...ادامه مطلب